تا دلتان بخواهد داستان هست که شروع اش مبتکرانه و نو است. اما این یکی از آن ها نیست. فکر کنم تنها راهی که می شود داستانی درباره زندگی معاصر در کالیفرنیا را شروع کرد، همان کاری است که جک لندن در شروع گرگ دریا کرده است.

سال 1904 که جواب داده، بعید نیست سال 1969 هم جواب بدهد. فکر می کنم این شروعی است که می تواند دهه ها را پشت سر بگذارد و کار داستان ما را راه بیندازد، چون که این جا کالیفرنیاست، هر کاری عشقمان بکشد می کنیم، و منتقد ادبی جوان مایه داری هم دارد سوار لنج مسافربر می شود که خلیج را رد کند و برود سان فرانسیسکو. دو سه روزی را در میل ولی توی کلبه یکی از رفقا خوش گذرانده است. رفیق مذکور زمستان ها می نشیند توی این کلبه و شوپنهاور و نیچه می خواند. سه تایی باهم کلی حال می کنند.

منتقد همین طور که وسط مه از روی خلیج رد می شود به این فکر می کند که مقاله ای بنویسد به نام ضرورت آزادی: در دفاع از هنرمند.» 

البته ولف لارسن لینج مسافربر را با اژدر می زند و منتقد ادبی جوان مایه دار را اسیر می کند و به پیشخدمتی کشتی می گیرد و او مجبور می شود لباس های مضحک بپوشد، و هر کس و ناکسی لیچار بارش می کند، با ولف پیر گفتگوهای روشنفکرانه دارد، اردنگی می خورد، خفتش را می چسبند، ترفیع می گیرد و معاون ناخدا می شود، بزرگ می شود، عشق واقعی اش، مود، را پیدا می کند، از دست ولف در میرود، وسط اقیانوس آرام به این بزرگی با یک قایق پارویی پیزوری این ور و آن ور می رود، به جزیره ای می رسد، یک کلبه سنگی می سازد، با چوب و چماق فُک شکار می کند، یک کشتی شکسته را تعمیر می کند، جنازه ی ولف را می اندازد توی دریا، یک نفر می بوسدش، و غیره. همه این صغری کبری ها را چیدیم برای این که این داستان زندگی معاصر در کالیفرنیا، حدود شصت و پنج سال بعد تمام شود. 

خدا را شکر.

اتوبوس پیر و داستان های دیگر 

ریچارد براتیگان

 

چقدر دیوونه و لذت بخش به مظر می رسه این کتاب. خوشحالم که شروعش کردم. واقعا براتیگان یه نابغه ست. 

درمورد کتاب قبلی هم کمی عصبانیم، اسم کتاب قبلی "زوال فرشته" از "یوکیو می شیما" بود که وقتی تمومش کردم تو یادداشت های مترجم که گذاشته بود واسه آخر کتاب (البته حق میدم یکمی از کتاب تو اون نوشته ها اسپویل می شد ولی بازم ناراحتم) متوجه شدم که این رمان جذاب درواقع یه مجموعه ی چهارجلدیه که جلد آخرش نصیب من شده. زندگی نامه عجیب و عرفانی یه مرد به نام هوندا که من فقط اواخر عمرش رو خوندم و نمی تونم برگردم به قبلش چون آخر کتاب متوجه می شه تمام سه جلد قبل توهم بوده تقریبا، فکر نکنم خوندن بقیه داستان جذاب باشه با این که جلد اول یعنی "برف بهاری" رو تازه گیر آوردم. 

چند وقتیه برخلاف همیشه توجهم به نویسنده ها جلب می شه. یعنی زندگی نویسنده ها گاهی وقتا برام جذاب تر درمیاد نسبت به کتابی که می خونم، شاید به خاطر واقعی بودنشه، نمی دونم. به هر حال که حسابی طرفدار یوکیو می شیما شدم و واسم جذابیت داره. مردی که عاشق طبیعته و با ریزترین جزییات اونا رو توی کتابش می یاره، خلاقیتش تو جذب خواننده عجیب خوبه و انقدر وفاداره که برای زنده نگه داشتن فرهنگ ژاپن خودکشی (هارای) می کنه. 

این روزا بیشتر از همیشه دلم می خواد پست بذارم و بیشتر از همیشه ام چیزی به ذهنم نمی رسه. مثل بیشتر آدمای وبلاگ نویس هم مغز فلسفی نگر ندارم که از یه مورچه راه گم کرده دو صفحه فلسفه زندگی بر مینای عقاید هایدگر درمیارن وگرنه واستون کلی سخنرانی می کردم. فقط همینو بگم که هوا انقدر عالیه که لعنت بهش من نمی خوام توی خونه بمونم. 

 

داستان کوتاهی درباره زندگی معاصر در کالیفرنیا

ها ,  ,داستان ,کتاب ,زندگی ,توی ,می شود ,می کند، ,که این ,معاصر در ,که می ,درباره زندگی معاصر

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

pikasotarhes lavenderfl frektaleto hokmabad دانلود سرا اخبار جدید بلاگ مشاور رسمی آموزش و پرورش محمود مختاری مطالب اینترنتی مذهبی